مهمانهای آهنگین و غیر آهنگین ذهن

در معرض علاقه مندان گذاشتن سخنان آهنگین تا تشفی یابد دل از چیزی حزین

مهمانهای آهنگین و غیر آهنگین ذهن

در معرض علاقه مندان گذاشتن سخنان آهنگین تا تشفی یابد دل از چیزی حزین

مانایی بی قند

تو در میان 

چیزهای تلخ 

یک حبه قندی 



می شنید و نظاره می کرد 


یک ترک این حرف را می زد 

او بود یک مرندی 



غم بهمن آورده است در کوهستان قلبم 


تعفن از سرما ندارد بوی گندی 



اگر ستاره می چید دستانم از تو 


تو برایم بودی آبنباتی یه کندی 


انگلیش تکلم می کنم واژه ها را 

آب داده ام دسته گل را به بندی 


از هیزم من آتشی گرم نمی شود 

کباب نمی کنم سیب زمینی پشندی 


ندارم گوش شنوا برای پرت وپلاها 

نصیحت 

موعظه 

تحت هر لوایی 

چه پندی؟


خوشحال بشوم برای تلخ ها و شیرین ها 


حالم خوش نیست 


ندارم حال جنگی 

جنگ و صلح من با دیگری نیست 


 نداردروزگار دیابتی ها حال ملنگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد