برای پوشیدن معایب
می داد خودش را
بزرگ
جلوه
جلوه دادنش ،بودش
برای پوشاندن معایب
تماشاچی ماجرا
من بودم
حضورم شده بود
غایب
"حضور حاضر غایب شنیده بود"
مرگ نیابت جالبی بود
برای
عجایب
بذر، نبود کینه در قلبش
درخت تنومند خشم
میوه ی تلخ داده بود
با طعم مصایب