از چهره هاشون می باره چی ؟
از دست هاشون که چیزی نمی باره !
جهالت ، نادونی ،اطاعت ،اینا چندمین باره ؟
از دهانشون پرتاب میشه موشک
مکدر ، تیره وتار ، پی پی توی پوشک
گهواره ایست چندمیلیارد ساله
دایناسور ،فسیل ، میوه ی بقا
کاله !
از چشمهای من ، صفا نمی باره
ترس ،
وحشت ، استرس
کار دلم زاره
دستهام سرد ، قلبم از گرما عاری
خیال پخته م سوخت و شدم آلی!
در چرخه ی این سیاره ی آبی
۸۰ درصد آب مرده از بی آبی