مهمانهای آهنگین و غیر آهنگین ذهن

در معرض علاقه مندان گذاشتن سخنان آهنگین تا تشفی یابد دل از چیزی حزین

مهمانهای آهنگین و غیر آهنگین ذهن

در معرض علاقه مندان گذاشتن سخنان آهنگین تا تشفی یابد دل از چیزی حزین

رود گذرا

تو رودی 

از شهر من رد میشی 


من در باتلاق بطالت 

به پات می پیچم 


تو ، راستت را نگاه می کنی 


من دست راست و چپم‌رو 

نمی شناسم 


تو از آرزوت میگی برام 


هدایت بشی به راه راست 


من هنوز  


دروغ و راست رو 

نمی شناسم 


راستی ، اگه جای من و تو 

عوض بشه 


منم که 

با سازهای گوناگون  

می سازم 


نمی دونم از نواختنهای گوناگون 


می دونم که من به چیزهایی 

می بازم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد