فهرست دارم
وقتی که برگم
و
نور عبور می کنه ازم
وقتی مهتابم
و
نور می گیرم ازت
وقتی ابر میشم
و
غرش دارم فقط
وقتی شب هستم
و
فردا میشم روشن
فهرست دارم
از چیزهایی که نمی خواستم
فهرست دارم
از خنرز پنزر حافظه ، رویداد و حسرت
فهرست دارم
از کاشکی ها
از آش نخوردن
و
دهن سوختن ها
فهرست دارم
از ادمهایی محذوف
نمی خوام ببینمشون
بشنومشون
و
از ندیدنشون بشم
مشعوف