برای پوشیدن معایب
می داد خودش را
بزرگ
جلوه
جلوه دادنش ،بودش
برای پوشاندن معایب
تماشاچی ماجرا
من بودم
حضورم شده بود
غایب
"حضور حاضر غایب شنیده بود"
مرگ نیابت جالبی بود
برای
عجایب
بذر، نبود کینه در قلبش
درخت تنومند خشم
میوه ی تلخ داده بود
با طعم مصایب
میگی
عمل غلطیه
اما
عیبی نمی بینی در انجامش
دو دوتا چهار تا میشه
اما
میخوای جوابش
بشه پنج ،شش
من معطوف به فرمایشات آقایون بودم
در غم فرو رفته بودم
وآقایون غرق در خوش بش
حکایت یک بام و دوهوای شماها وما
سخت نیست
تبصره ، حکم ، اوامر
آسون می کنه
سرانجامش