از گفتنش نمی دارم عار
صفحه گذاشتن که نداره کار
خاطرم آزرد نیستش دیگه یار
پونه بشی تو ،منم میشم مار
شعله ی اتیش ،قلب پردردم
هیزم حرفات ، شعله داد به نار
لبخند خودتی رو لب درخت
آواز قشنگ از دهن سار
گلایه کنم از دست خودت
تا سنگینی هاش بشه بهم بار
صدای خودت از حنجره ی من
با اون نگاهت بزن تو تار
دوتار وسه تار
تار موهاتو به چیا میدم
تارت کم بشه ،میزنم من زار ؟!
دنبالش نیستم من ، دنبال جنجال
رفیق خودش ، جار و یه جار
نوزدهم شهریور ۴۰۳