مهمانهای آهنگین و غیر آهنگین ذهن

در معرض علاقه مندان گذاشتن سخنان آهنگین تا تشفی یابد دل از چیزی حزین

مهمانهای آهنگین و غیر آهنگین ذهن

در معرض علاقه مندان گذاشتن سخنان آهنگین تا تشفی یابد دل از چیزی حزین

زاییده ی هر چی

ای زاییده زیربار مشکلات 

چاره می شود گر خوری شکلات؟!

من پژمرده ،زاییده ی افکار است

رفع می شود آیا با خوردن مآکولات؟!


ای زاییده ی وساوس شیطانی 

هر چه بگویی ،می شود کش 

شاید قیطانی

مانای در جستجوی بالانس

سرگرم می کردم خودمو 

با وعده ی بی اساس 


رایحه ی اناناس رو داشت 

اسانس 


روی درب و داغون و ذهن لت وپار 

دنبال یکی بودم که بهم بده بالانس 


چاهم خشک بود از آب حیات 

بی آب و بی بذر 

رویش می خواد شانس ؟!

مانا و سراب دریا

دلت دریا بود 

من تشنه بودم 

آب شور دریا را 

نمی توان نوشید

تصمیم مانا

می خواهم این بار 


نطفه های آزار را 

تشخیص دهم زود 


نگذارم  ببالد  برود به سوق بود 


نگذارم  شاخ وبرگ گیرد 

می توانم 

می خواهم 

خشکش کنم زود

خلیج های مانا

خلیج های گوناگونی بود 

خلیج نژاد 

روزبروز روزگار اینگونه نزاد 


خلیج استعمار 

از دیدن روی او 

دارم عار 


خلیج تعصب 

از هجوم آوار 

کردم کپ 


خلیج تاریخ 

موپاره شده و 

دیگه نیست باریک 


خلیج خشم 

انزجار 

نادانی 

نادانی 

یک سره اخم 


خلیج جهالت 

امان 

امان 

از این همه عادت 

خلیج آزار و آسیب 

فکر کرده بودم زنده ام 

بوده ام یک آمیب 


خلیج حالات دفاعی 

لال شدم در بیانم 

از من موند یه آهی !